|
منوی کاربر
از مجموع اينگونه روايات كه شمار آنها هم در كتب روايي و تاريخي كم نيست استفاده ميشود كه: از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ اشيايي به أئمه ـ عليهم السلام ـ به ارث رسيده و از مختصّات آنان محسوب ميشود و در موقع لازم از آنها استفاده ميكردهاند. بنابراين سخن و اتمام حجّت حضرت سيدالشّهدا ـ عليه السّلام ـ كه به لشكر كوفه فرمود: شما را به خدا قسم ميدهد كه آيا ميدانيد، اين شمشير رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ است كه من همراه دارم؟... آيا ميدانيد اين عمامة رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ است كه من بر سر دارم؟ و كوفيان سخن آن بزرگوار را تصديق كردند؛حمل بر ظاهر آن ميشود؛ به اين معني كه شمشير و عمامه واقعاً همان شمشير و عمامة پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بوده است. ممكن است كسي احتمال بدهد كه مقصود امام ـ عليه السّلام ـ از اينگونه سخن گفتن با كوفيان، بيان اهداف عالية آن حضرت باشد، يعني اي مردم بدانيد هدف من همان هدف رسولخدا ـ صلي الله عليه و آله ـ است. چنين احتمالي بعيد است، زيرا بارها آن حضرت از مدينه تا كربلا اهداف خود را صريحاً بيان كردهاند و لازم نبوده است كه با كنايه و يا سربسته و يا از راه جلب عواطف مردمي به بيان اهداف خود بپردازند؛ از جمله: وليد در مدينه از آن حضرت خواست تا با يزيد بيعت كند؛ امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: ما خاندان نبوّت و معدن رسالتيم و (خانة ما) محلّ آمد و رفت فرشتگان است، فيض خداوند از ما شروع شده و به ما ختم خواهد شد. يزيد مردي شرابخوار و فاسق است، مردم را بيگناه ميكشد، فسق او آشكار است، او لايق خلافت نيست، و همانند من با همانند او بيعت نخواهد كرد. ب: در بعضي از كتابهاي تاريخي نقل شده است كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ در روز عاشورا، بر اسب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ سوار شده و به ميدان كارزار رفته است؛ از جمله: حضرت سيدالشهداء ـ عليه السّلام ـ بعد از خطبهاي طولاني و اتمام حجّت با لشكر كوفه اسب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ مرتجز را طلبيد و بر آن سوار شد و لشكر خود را براي جنگ آماده كرد. اينك دو سؤال مطرح است: 1. آيا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ اسبي به اين نام داشته است؟ 2. آيا ممكن است اين اندازه (بيش از پنجاه سال) عمر اسب طولاني باشد؟ در كتاب تاريخ آمده است: اسبي را كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ آن را از اعرابي خريد مرتجز نام دارد. از اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ و ابن عباس همچنين نقل شده است: «كان للنبي ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرسٌ يقال له المرتجز»پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اسبي داشتند كه به آن مرتجز گفته ميشد. جاحظ هم گفته است: ممكن است عمر اسب به نود (90) سال برسد. بعد از بيان أهم مطالبي كه رسيده است به جمعبندي ميپردازيم: يك مطلب يقيني است و آن اينكه پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ اسبي به نام مرتجز داشتهاند، حال اين اسب تا روز عاشورا زنده مانده است كه امام حسين ـ عليه السّلام ـ بر آن سوار شود و به تجهيز لشكر خود بپردازد، يا نه؟ دو احتمال ميرود: 1. از بيان علي ـ عليه السّلام ـ و ابنعباس استفاده ميشود كه اسب «مرتجز» بعد از رحلت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ ، ديگر زنده نبوده است، چون كه مفاد «كان للنبي ـ صلي الله عليه و آله ـ» اين است كه آن حضرت چنين اسبي داشتهاند؛ كما اينكه سهيلي صريحاً ادعا كرد بعد از اختلاف پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و اعرابي و برگرداندن آن اسب به اعرابي، اسب مرد. 2. از كلام جاحظ كه گفت: ممكن است عمر اسب به نود سال هم برسد؛ بر ميآيد كه: بُعدي ندارد «مرتجز» اسب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ تا عاشورا زنده مانده باشد و امام حسين ـ عليه السّلام ـ بر آن سوار شده و لشكر خود را آمادة نبرد كرده باشد. ولي نمي توانگفت كه اسب امم حسين(ع) همان اسب پيامبر بوده است. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1. درسي كه حسين به انسانها آموخت، شهيد هاشمي نژاد. 2. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي. 3. لهوف، سيد بن طاووس. نظرات شما عزیزان: |